راه حق یکی ست و آن راه علی ست...
وبلاگی شامل معارف اسلامی و دفاع از حریم وحقانیت اهل بیت علیهم السلام

 

 

 

یک مقاله بسیار زیبا و خواندنی راجع به حقیقت عشق و عشق حقیقی که در

در دو پست با عنوان امام عشق و هفت شهر عشق قرار دادیم اثر حجت الاسلام والمسلمین
 
هادی پور عضو مؤسسه امیر بیان که با بیانی بسیار شیرین معنای واقعی عاشقی رو
 
بیان میکنه. به جوونای عزیز و همسن وسالای خودم پیشنهاد میکنم خوندن
 
این مقاله رو از دست ندند که واقعا ضرر میکنن یا اگه حوصله خوندن ندارند
 
متنشو کپی کنند تا بعدا بخونند.

 

 

 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[1]

 

كسي رو انتخاب كن كه لياقت عشق ورزيدن رو داشته باشه ، به نظر من يك معشوق حسابي بايد 5 ويژگي رو داشته باشه وگرنه عاشقش شدن حماقتي بيش نيست ؛ شايد يكي بگه: حاج آقا ما كه قبل از اين كيلويي عاشق شديم چكار كنيم ، اونوقت مي گم: ملاكها رو گوش بده ، آخر بحث اگه خواستي نجات پيدا كني و عشق جديدي رو آغاز كني راهش رو عرض ميكنم ...

 

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب ...


شنبه 2 دی 1391برچسب:, :: 21:45 ::  نويسنده : سجاد آذریان

 

پروردگارا!

«اگر آنچنان گریه کنم که مژه هایم فرو بریزد و آنچنان ضجه بزنم که صدایم

قطع شود و آنچنان رکوع به جا بیاورم که استخوانهای پشتم از جا در بیاید 

و آن چنان سر بر سجده بگذارم که چشمانم از حدقه بیرون بیاید و در تمام

عمر و زندگی خود ، فقط خاک زمین بخورم و تا پایان عمر فقط آب خاکستر

بنوشم و آن چنان ذکر تو را بگویم که زبانم درمانده شود و از شرمندگی چشم

به سوی آسمان نیندازم، باز شایسته آن نیستم که حتی یک گناه از گناهان مرا از

نامه عملم از بین ببری.»

                                                                              صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم



جمعه 1 دی 1391برچسب:, :: 16:18 ::  نويسنده : سجاد آذریان

 

پست قبلی رو خوندید؟ دونستید عاشق شدن یعنی چی؟

 حالا ديگه نوبت شماست كه انتخاب بكنيد ، هر كس بخواد مي تونه بره؛ از اينجا به بعد بحث را فقط بايد براي كساني گفت كه تصميمشون رو گرفتن و مي خوان  راهي كوي دوست شوند . كساني كه مدتي دلشون تنگ خداشونه؛ كساني كه دنبال يك بهونه مي گشتند واسه اينكه دوباره صداش كنند و به آغوش رحمتش بر گردند ، آنهايي كه از زيادي گناه روشون نمي شده برگردند و گرنه منتظر بودن خدا يك بار ديگه صداشون كنه و نگاهشون كنه، اونها بمونند از اين به بعد ما با خدا كارها داريم، اول هم مي خوايم يك ذره باهاش درد دل كنيم، مي خوايم بعد مدتها بهش بگيم به خودش قسم دوستش داريم ، بگيم كه روحمون تشنه محبتشه و كساني بمونن كه مي خوان التماسش كنند ، خدا دستشون رو بگيره و ديگه رها نكنه، كساني که حاضرند به خاطرش از همه چيزشون بگذرند ، درست مثل شهداء...

 

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.



ادامه مطلب ...


انتخاب با خودتان:

وقتی با خواهرم در باره حجاب صحبت می کردم عصبانی شد و فریاد زد :              

«سخته! مگه می شه تابستان که هوا گرمه با چادر و چاقچور بیای بیرون؟

مگه اسلام می خواد ما سختی بکشیم؟ ولم کن تو رو خدا! بذار راحت باشم.

من از گرما فراری ام.»

راست میگفت.این خواهرم خیلی گرمایی بود.

ولی زیر لب و آرام با کمی چاشنی خنده گفتم :

« عزیز جان! آتش دوزخ خیلی گرمتر است! انتخاب با خودت!»

جا خورد! مثل این که زده بودم تو هدف! لبخند رضایت آمیز خواهرم تابلو بود.

 

به این ماجرا نیز توجه کنید:

مردی به میهمانی رفته بود، پس از صرف ناهار صاحب خانه برای کاری بیرون رفت،

مرد مهمان از این فرصت استفاده کرده، پس از انجام عمل منافی عفت با همسر میزبان،

او را کشت.

بعد از دستگیری از او سؤال شده بود که چرا این جنایت زشت و شنیع را انجام دادی؟

او در پاسخ گفت: « من شب گذشته در مجلس عروسی بودم، که خانمی را

با لباسهای جلف و چهره ای زیبا و موهای آنچنانی دیدم و دلباخته او شدم،

دیگر نتوانستم خود را کنترل کنم. طرح دوستی ریختم و سرانجام چنین تصمیمی گرفتم.»

خودتان قضاوت کنید! از این داستانها در صفحات جراید کم نیست...

 

منبع: کتاب چرا با حجاب شدم؟«صد و ده دلیل برای انتخاب حجاب اسلامی»

نوشته های مژده بهروزی.



سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : سجاد آذریان

 امام سجاد علیه السلام:

خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم      

که تو در عرش کبریایی خود نداری...             

من چون تویی دارم وتو چون خود نداری.
 
                                                          (صحیفه سجادیه)


  

شنیدی میگن امام حسین علی السلام در روز عاشورا فرمود: هل من ناصر ینصرنی

 

آرزو می کردی ای کاش تو هم اون موقع بودی.

با دقت گوش کن. داره یه صدایی میاد...

آره  ندای هل من ناصر امام حسینه

پاشو سرباز آماده شو ، عاشورا نزدیکه.

 مهدی عباس می خواد.



 اهمیت حق الناس:

در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است که :

« اولین قطره خون شهید کفاره ی گناهان اوست مگر بدهی ها ( حقوق مردم ) که کفاره ی آن

 ادای آن است »

حر عاملی، وسائل الشیعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت 1412 ق، ج13، ص85، حدیث 5

توضیح اینکه گناهان ما برخی حق الله و برخی حق الناس هستند و خداوند باری تعالی فقط حق

الله را می آمرزد و بخشیده شدن حق الناس متوقف و وابسته به بخشش کسی است که به حق

او تجاوز شده.

در فتاوی مراجع در باب نماز آمده اگر شخص در حال نماز باشد و طلبکار طلبش را 

درخواست کند باید نماز را رها کرده و حق طلبکار را بپردازد.

این موضوع چنان اهمیت دارد که بزرگترین آیه قرآن به آن اختصاص داده شده است.

بقره / آیه 282

 

تعریف :

در حدیثی می خوانیم:

« پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به خانه کعبه نگاه کرد ،آن را مورد تعظیم قرار داد و

 عظمت آن را بیان کرد و سپس ادامه داد : احترام و حق یک مؤمن از تو بالاتر است.

زیرا از تو یک چیز محترم است (خود کعبه و محدوده حرم) ولی از مؤمن سه چیز محترم است:

مال، جان، و آبرویش

« لأنّ حرّم منک واحدة و من المؤمن ثلاثة، ماله و دمه و أن یظنّ به ظنّ السوء »

بحار الأنوار، ج67، ص71

با توجه به این حدیث در می یابیم که هر مؤمنی سه حق دارد و تجاوز و ظلم به هرکدام، حق

 الناس شمرده میشود.

از این حدیث به اهمیت حق الناس نیز میتوانی پی ببریم.

چرا که کعبه با این عظمت و ارزش حرمتش از حرمت مؤمن پایینتر شمرده شد.

ممکن است یکی از علتهایش این باشد  که بی حرمتی به خانه خدا حق الله است و حق الله با 

استغفار و توبه توسط خدا بخشوده میشود. بخلاف حق الناس که همانگونه که گفته شد صاحب 

حق باید آن را ببخشد.

بنابراین حق الناس را میتوان اینگونه تعریف کرد:

« تجاوز به مال، جان و آبروی یک مؤمن »

 

موارد حق الناس:

1- تجاوز به مال:

اگر انسان بدون اجازه در اموال شخصی دیگران تصرف و دخالتی انجام دهد مصداق 

حق الناس است. دقت داشته باشید که تجاوز به مال فقط شامل برداشتن و استفاده از اموال 

دیگران نیست. بلکه هرگونه تصرفی را دراموال دیگران شامل میشود.

یعنی همین که بدون اجازه وارد زمینی که مالک آن شخص دیگری است شویم یا مثلا در

 خیابان به ماشین پارک شده ای که صاحبش را نشناسیم  تکیه کنیم یا روی دیوار خانه دیگران

 چیزی بنویسیم بدون اجازه شان حق الناس است.

پیرمردی که در دستگاه بنی امیه در عصر حجاج بن یوسف ثقفی مسئولیت داشت و اموالی نیز

 اندوخته بود از امام باقر علیه السلام سؤال کرد : «هل لی من التوبة؟ »

آیا میتوانم (از اینکه اموال دیگران را بزور تصرف کرده امتوبه کنم؟

امام مکثی کرد و فرمود : « لا، حتی تؤدّی إلی کلّ ذی حقّ حقّه »

خیر، تا زمانی که هر حق و مالی را به صاحبش بر نگردانی بخشیده نمی شوی.

یعنی در تجاوز به اموال دیگران فقط در صورت برگرداندن عین یا مثل همان مال به صاحبش

 این حق از گردن ما ساقط شده و بخشیده می شویم.

2- تجاوز و لطمه به جان :

امام علی علیه السلام میفرماید :

خداوند تبارک و تعالی فرمود : « لا یجوزنی ظلم ظالم و لو کفّ بکفّ و لو مسحة بکفّ...»

به عزت و جلالم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست به دست

 زدنی، یا فشاردادن دستی از روی ستم باشد.

بحار الأنوار،ج6، ص29

با توجه به ین حدیث بدیهی است که چرا برخی از مراجع تقلید استفاده از طبل را در دسته های عزاداری امام حسین حرام کرده اند.

اکنون که در ایام سوگواری سیدالشهدا قرار داریم باید به این مسئله مهم توجه داشته باشیم که

 ممکن است با استفاده از این آلات ناخواسته در عزای بر امام حسین علیه السلام که از

 بزرگترین عبادات است مرتکب حق الناس و گناه شویم.

3- ضرر به آبرو:

امام صادق علیه السلام میفرماید:

« من کسر مؤمنا فعلیه جبره »

هرکس حیثیت مؤمنی را بشکند پس جبرانش بر او واجب است.

اصول کافی، ج2، ص45

ضرر به آبرو ممکن است از طریق تهمت، غیبت، دروغ، فحش و ناسزا و... صورت گیرد.



 این مطلب را شیعیان با افتخار و غرور و برادران اهل سنت با بصیرت و تفکر بخوانند...

 

 

خداوند متعال در قرآن کریم آیه 71 سوره إسراء میفرماید:

« یوم ندعوا کلّ أناس بإمامهم»

روزی که هر انسانی را با امامش بر می انگیزانیم.

یعنی انسان در این دنیا از هرکسی که پیروی میکند و او را بعنوان امام و

 رهبرش انتخاب میکند در آخرت نیز مطابق جایگاه امامش او را وارد بهشت

 یا جهنم میکنند.

بنابراین این بسیار مهم است که انسان بداند از چه کسی دارد پیروی

 میکند و چه کسی را امام و پیشوای خود قرار میدهد.

خداوند در قرآن کریم ائمه را به دو قسم تقسیم کرده:

ائمه هدایتگر: « و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخیرات و

 إقام الصلاة و ایتاء الزکاة و کانو لنا عابدین» انبیاء/73

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند، و به ایشان

 انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و

 آنان پرستندهی ما بودند.

ائمه کفر و گمراه کننده: « و جعلناهم أئمة یدعون إلی النار و یوم القیامة 

لا ینصرون» قصص/41

و آنان را پیشوایانی که به سوی آتش می خوانند گردانیدیم، و روز رستاخیز

 یاری نخواهند داشت.

با این حال چگونه عده ای گمان میکنند که مسئله امامت و ولایت در قرآن

 کریم نیامده در حالی که این آیات صراحتا بیان میکند که امام وجود دارد که

 برخی از آنها هدایتگر به سوی ما و برخی هدایت کننده به سوی آتش

 هستند.

در سوره حمد روزی 10 مرتبه در نمازمان میخوانیم « إهدنا الصراط

 المستقیم»

و این صراط مستقیم همان پیروی از ائمه هدایتگر به سوی راه مستقیم 

است.

با این بیانات ما باید توجه داشته باشیم که فرد یا افرادی که از آنها پیروی

 میکنیم جزء کدام دسته از امامانند تا جایگاه خود در آخرت را بدانیم.

ضروری است که این بحث را از لحاظ مصداقی مورد بررسی قرار دهیم و  

ببینیم ائمه هدایتگر جه کسانی هستند؟

در سور مائده آیه 55 چنین آمده:

« إنما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و

 هم راکعون»

همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول وکسانی هستند که ایمان

 آورده و در حال رکوع زکات میدهند.

چه کسی در حال رکوع زکات داد که خداوند وی را به عنوان ولی مسلمین

 در طول ولایت خدا و رسول معرفی میکند؟

تمامی تفاسیر شیعه و اکثر منابع و تفاسیر اهل سنت این شخص را

 حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب معرفی مینمایند که در حال رکوع

 به فقیری که وارد مسجد شده بود انگشتری خود را بخشید.

از جمله منابع زیر:

تفسیر طبری ( انوار النزول )                            ص ١٨٦و ١٦٥ و١٣٤ ج ٦

اسباب النزول واحدی نیشابوری                       ص ١٤٨ و ٣٣

تفسیر فخر رازی                                             ص ٤٣١ ج٣

تفسیر خازن                                                   ج ١  ص ٤٩٦

فصول المهمه ابن صباغ                                   ص ١٢٣

تفسیر ابوا لبرکات                                          ج ١ ص ٤٩٦

مطالب السوول ابن طلحه                                 ص ٣١

تذکره سبط ابن جوزی                                    ص ٩

الکفایه حافظ گنجی شافعی                            ص ١٠٦

مناقب خوارزمی                                           ص١٧٨

المواقف قاضی عضدایجی                             ج ٣ ص ٢٧٦

الریاض محب الدین طبری                            ج ٢ ص ٢٢٧

تفسیر ابن کثیر                                          ج ٢ ص ٧١

کنزالعمال متقی هندی                                ج ٦ ص ٣٩١

کافی                                                         ج ١ ص ٢٨٨

الصواعق المحرقه ابن حجر                          ص ٢٥

سعد السود                                                ص ٩٦

نورالابصار  شبلنجی                                   ص٢٧

روح المعانی آلوسی                                    ج ٢ ص ٣٢٩  و ج ٦ ص ١٤٩

ذخائر العقبی واحدی                                  ص ١٠٢

احکام القران جساس                               ج ٢ ص ٥٤٥

معرفه اصول الحدیث ابن البیع                   ص ١٠٢

مناقب آل                                               ج ٢ ص ٢٠٨

انساب الاشراف                                        ج ٢ ص ٢٢٥

الصمده                                                    ج ١ ص ١٦٧

تفسیر قرطبی                                        ج ٦ ص ٢٢١   و ج ٩ ص ٣٣٦

مناقب خوارزمی                                      ص ١٧٨

الدّرالمنثور سیوطی                                ح٢ ص٢٩٣

المقاصد تفتازانی                                   ج ٢ ص٢٨٨

تفسیر بیضاوی                                    ج ١ ص ٣٤٥

التسهیل لعلوم التنزیل محمد احمد کلبی    ج ١ ص ١٨١

فتح القدیر                                          ج ٢ ص ٥٠

جامع الاصول                                      ج ٩ ص ٤٧٨

البحر المحیط                                     ج ٣  ص٥١٣

مجمع البیان                                      ج ٣ ص ٢١٠

لباب النقول                                      ص ٩٠

تذکره الخواص                                  ص ١٥

کفایت الطالب                                  ص ٢٢٩

مناقب ابن مغارنی                           ص٣١١

تفسیر السفی                                 ج ١ ص٤٨٤

علوم الحدیث حاکم نیشابوری         ص ١٠٢

ینابیع الموده                                 ج ١ ص ١١٤

الکشاف زمخشری                         ج ١ ص ٣٤٧

مفاتیح الغیب                               ج ١٢ ص ٢٦ 

المنار                                         ج ٦ ص ٤٤٢

شواهدالتنزیل حسکانی               ج ١    ص ١٦٩   تا ١٦١

غرائب القران نیشابوری               ج٦ ص ١٦٧

 

در پایان حدیثی از امام صادق علیه السلام که از جدش رسول خدا 

صلی الله علیه و آله وسلم نقل نموده را ذکر میکنیم تا بیش از پیش

شیعیان عزیز به اهمیت امامت و ولایت پی ببرند:

« لکل شی ء أساس و أساس الإسلام حبنا أهل البیت»

برای هر چیزی پایه و أساسی است و پایه و أساس إسلام دوستی ما اهل بیت است.

 



  در اجتماع سقیفه، ابوبکر خلیفه بعد از رسول اکرم انتخاب شد و مسیر خلافت از جهت صحیح خود منحرف گردید. بعد از وی عمر و بعد ازعمر نیز عثمان حکومت را در دست گرفت و خلافت این سه 25سال طول کشید.

 

حضرت علی علیه السلام در طی این مدت فعالیتهایی برای حفظ اسلام و اقداماتی برای بازگرداندن خلافت و همچنین مخالفت با حکومت انجام دادند.عده ای معتقدند که حضرت درطول این مدت گوشه نشینی و سکوت را اختیار کرد و از عرضه سیاست خود را کنار کشید و کاری با حکومت و خلافت نداشت.

 

ما دراین مقاله تصمیم گرفته ایم به برخی از سوالات در این زمینه پاسخ دهیم:

1- آیا حضرت علی(ع) به طور کلی خودرا از سیاست کنار کشید یا این که خانه نشینی حضرت علی(ع) خود یک سیاست بود؟

2- رابطه حضرت علی علیه السلام در طول این مدت با حکومت چگونه بود؟

3- حضرت علی علیه السلام چه تلاشهایی برای بازپس گرفتن خلافت که حق وی بود نمود؟

4- آیا ایشان با حکومت همکاری میکرد؟

5- در صورت همکاری انگیزه امام از این همکاریها چه بود؟

6- آیا برای حضرت خلافت مهم بود یا اسلام؟

و سوالاتی دیگر در این زمینه.



ادامه مطلب ...


 ذر این پست خلاصه جامع و بسیار جالبی از دیدگاه اهل سنت پیرامون مسئله امامت قرار داده ام. آن را مطالعه کرده و با رعایت انصاف نتیجه گیری کنید.  التماس دعا.  

1-تعریف امامت:

 

متأخرین:

فاضل قوشچی «امام المتکلمین» در شرح خود بر تجرید الکلام خواجه نصیرالدین طوسی در ابتدای بحث امامت،مقصد پنجم،امامت را اینگونه تعریف میکند :

«هی رئاسة عامة  فی امورالدین والدنیا خلافة عن النبی»

 امامت یعنی ریاست همگانی در امور دینی و دنیوی و جانشینی پیامبر صل الله علیه و آله وسلم

با قید خلافة النبی نبوت از تعریف خارج میشود.بنابراین معلوم میشود که نبوت هم در حقیقت همان رئاسة عامة فی امورالدین والدنیا است.تنها قیدی که امامت بیشتر از نبوت دارد همین عنوان جانشینی از پیامبر است.

 

با قید عامه این مطلب فهمیده میشود که این رهبری فراگیر ودر تمامی مقامها میباشد وبر همه ی مسلمین.

 

معاصر:

همچنین علمای معاصر اهل سنت همین دیدگاه را در باب امامت دارند.

در کتاب امامة العظمی عند اهل سنت والجماعة که از کتب معاصر است تعریف بن خلدون به عنوان تعریف مختار مورد قبول واقع شده است که چنین است:

 

«هی حمل الکافة علی المقتضی الشرعی فی مصالحهم الأخرویة والدنیویة الراجعة إلیها،إذ احوال الدنیا ترجع کلها عند الشارع إلی اعتبارها بمصالح الآخرة،فهی فی الحقیقة خلافة عن صاحب الشرع فی حراسة الدین و سیاسة الدنیا به»  

المقدمه بن خلدون/الفصل الخامس والعشرون/131

 

نتیجه گیری:

بطور خلاصه میتوان نکات زیر را در تعریف امات نزد متکلمان اهل سنت مشاهده کرد:

1-نبوت وامامت از ماهیت یکسانی بر خوردارند با این تفاوت که امامت خلافت بعد از نبی میباشد.

2-امامت از جنس ریاست است و ماهیتی حکومتی دارد.

3-گستره ی امامت اموردنیوی واخروی را در برمیگیرد و سیاست گذاری باید براساس تعالیم اسلام صورت پذیرد.

4-تبعیت از امام بر همه ی مسلمین واجب است.

2

-ادله وجوب تعیین امام بر مردم:

1-قرآن:

ماوردی در کتاب الأحکام السطانیة /5 چنین میگوید:

«ولکن جاء الشرع بتفویض الأمور إلی ولیه فی الدین،قال الله عزوجل ((یا ایها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم)).

ففرض علینا طاعة اولی الأمر فینا و هم الأئمة المتأمّرون علینا»

(...پس بر ما اطاعت اولی الأمر را واجب کرد و آنها امامانی هستند که برما حکومت می کنند.)

 

2-عقل:

قوشچی بعداز تعریفی که بر امامت ارائه میدهد چنین میگوید:

«إن الشارع أمر بإقامة الحدود وسدالغثورو تجهیزالجیوش للجهاد و کثیر من الأمور المتعلقة بحفظ النظام و حمایة بیضة الإسلام ممّا لا یَتمّ الّا بإمام و لایتم الواجب المطلق الّا به و کان مقدورا فهو واجب»

 

3-عمل صحابه:

ابن تیمیه چنین میگوید:

«إعلم أنّ الصحابة رضوان الله علیهم أجمعوا علی أنّ نصب الإمام بعد الإنقراض زمن النبوة واجب.بل جعلوه أهمّ الواجبات حیث إشتغلوا به عن دفن النبیّ صلی الله علیه و آله والسلم». الإمامة العظمی/54-58

أحکام السلطانیة/ابویعلی/19

 

4-نتیجه گیری:

آنچه از این بیانات و استدلالها برای ما اهمیت دارد نقشی است که برای امام اهل تسنن قائل هستند.چرا که در تعریف امامت امامت علاوه بر جنبه دنیایی جنبه دینی نیز داشت.اما با دقت در ادله امامت مشاهده میکنیم که رنگ وبوی دینی کمتر و امور دنیایی پررنگتر میشود.

چرا که اهل سنت در امامت فقط یک شأن از شؤون پیامبر را لحاظ کرده اند و آنهم ریاست بر مردم واجرای قوانین است تا جامعه دچار اختلاف نشود.

 

 

3-شروط امامت:

مقدمه:

ارائه این مبحث به این دلیل است که بیشتر و بهتر به امامتی که تعریف میکنند و آن را ریاست عامه در امور دینی و دنیایی ،پس از نبی میدانند پی ببریم و ببینیم که منظورشان از امور دینی چیست؟و از امور دنیا چه غرضی دارند؟ و این که آیا میزان اهمیت امور دینی نزد اهل تسنن در حدی که تعریف و ادله ی وجوب تعیین امام بیان میکند،باقی میماند و یا اینکه هرچه پیشتر میرویم رنگ و آب دینی کم رنگتر و آنچه باقی میماند یک حکومت وسیاست ظاهری و دنیوی است که نامی از اسلام یدک میکشد؟

 

شروط:

ماوردی از علمای معتزلی اهل تسنن میگوید:

 

«وامّا أهل الإمامة فالشروط المعتبرة فیهم سبعة.

أحدها:العدالة علی شروطها الجامعة و الثانی:العلم المؤدّی إلی الإجتهاد فی النّوازل والأحکام والثالث:سلامة الحواس من السمع والبصر واللسان لیصحّ معها مباشرة ما یدرک بها والرابع:سلامة الأعضا مِن نقص یمنع استیفاء الحرکة و سرعة النهوض والخامس:الرأی المفضی إلی سیاسة الرَّعِیّة و تدبیرالمصالح والسادس:الشجاعة والنّجدة المؤدیة إلی حمایة البیضة و جهادالعدوّ والسابع:النّسب و هو أن بکون من قریش لورود النصّ فیه...»

الأحکام السلطانیة/6

 

شروط اختلافی:

1-اجتهاد(علم):

نظریه اول:

علم امام لزوما باید در حد اجتهاد و استنباط از منابع شرعی باشد تا بتواند با اجتهاد خود امور دینی و واجبات الهی را تشخیص دهد و به اجرای آن همت گمارد.

 

نظریه دوم:

اجتهاد لازم نیست.

 

اصل امامت؛تصرف در امور است بر وفق تعالیم اسلامی و حصول این هدف،به این طریق نیز امکان پذیر است که امام میتواند در صورت نیاز از مجتهدان و علما و آرا و فتاوای آنها استفاده کند و لزومی به مجتهد بودن خود او نیست.

 

جمع بندی ابن تیمیه:

ابن تیمیه بعد از ذکر هر دو نظریه و بررسی آن و پذیرش این که اجتهاد امام ضروری نیست،چنین بین دو نظریه جمع بندی میکند:

 

«بسته به ضرورت و مصلحت جامعه اگر در حالت عادی مجتهدی که جامع شرایط امامت باشد وجود داشت او عهده دار مقام امامت خواهد شد.اما در حالت اضطرار ودر صورت عدم وجود امامی که مجتهد باشد،نباید مصالح مسلمین ترک گردد و امور جامعه تعطیل شود.چراکه اصل مطلوب وهدف امامت نقص خواهد شد.بلکه در آن صورت میتوان غیرمجتهدی را که شرایط بیشتری دارد،امام قرار داد نقیصه ی علم اورا از جای دیگری جبران کرد.»  امامة العظمی/251

 

نتیجه:

علمای اهل تسنن خودِ این مسأله را که حد علم امام چیست؟یک امر اجتهادی میدانند.

شرط دوم - افضل بودن

      سوم - قرشی بودن

 

شرط نبودن عصمت وعلم الهی:

« وهاهنا صفات أخری فی اشتراطها خلاف. الأولی:أن یکون قرشیّا...

الثانی:أن یکون هاشمیا،شرطه الشیعة.الثالثة:أن یکون عالما بجمیع مسائل الدین...وقد شرطه الإمامیة.الرابعة:ظهورالمعجزة علی یده إذ به یعلم صدقه فی دعوی الإمامة والعصمة وبه قال الغلاة،ویبطل هذه الثلاثة واشتراطها فی الإمامة:أنّا ندلّ عن قریب علی خلافة أبی بکر...

ولایجب له شیء ممّا ذُکر...الخامسة:أن یکون معصوماًاشترطه الإمامیة والإسماعلیة ویبطله أنّ أبابکر لایجب عصمته اتفاقاً.»

الموافق،قاضی ایجی3/587_شرح مقاصد تفتازانی 5/243

 

4- نحوه انعقاد امامت:

1-انتخاب:

اولین راه اجماع تمام امت بر شخص واحد است.ولی از آنجا که اجماع تمام امت امکان پذیر نیست وهمه ی آحاد مردم علم و آگاهی لازم را ندارند لذا اهل حل و عقد این مهم را به عهده میگیرند.به این ترتیب که اهل حل وعقد بر امامت یک نفر اجماع کرده با او بیعت کنند.

دلیل مشروعیت:

عمل صحابه در انتخاب ابوبکر بعنوان اولین خلیفه مسلمین

 

تعداد اهل حل وعقد:

1-اجماع همه ی اهل حل وعقد لازم است.

این قول را عمل صحابه در انتخاب خلفای سه گانه نقض میکند.

 

2-تعداد معینی از اهل حل وعقد:

1-چهل نفر

2-پنج نفر:

استشهاد به شورای شش نفره عمر در تعیین خلیفه

3-چهار نفر:

استناد به اینکه بیشترین تعداد شاهد در احکام شرع،چهار تن می باشد وآن هم در اثبات وقوع زنا.

4-سه نفر:

استناد به شورای شش نفره واین که عمر رضایت نیمی از آنها را برای بیعت با امام کافی دانست.

5-یک نفر:

در شورای شش نفره بیعت عبدالرحمن بن عوف برای انعقاد امامت عثمان کافی بوده است.

 

قاضی عضد ایجی از متکلمان معروف اهل سنت چنین میگوید:

 

«إذا ثبت حصول الإمامة بالإختیار والبیعة،فاعلم أنّ ذلک لایفتقر إلی الإجماع،إذا لم یقم علیه دلیل من العقل أو السمع،بل الواحد والإثنان من اهل الحل والعقد کاف،لعلمنا أنّ الصحابة مع صلابتهم فی الدین اکتفوا بذلک کعقد عمرَ لِأبی بکر وعقد عبدالرحمن بن عوف لِعثمان،ولم یشترطوا اجتماع مَن فی المدینة فضلاً عن إجماع الأُمّة... » الموافق3/590

6

-تعدادی که دارای قدرت وشوکت هستند:

ابن تیمیه برای اینکه به چنین سطحی تنزل نکند میگوید:

 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

با سلام. در این وبلاگ سعی شده گوشه ای از معارف اهل بیت علیهم السلام و تشیع برای استفاده عزیزان ذکر شود و از حریم ولایت و امامت دفاع شده وحقانیت ایشان بر همگان اثبات شود. دوستانی که شبهات و سؤالاتی در این زمینه دارند می توانند در بخش نظرات آن را مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمایند. از عزیزان انتظار دارم با انتقادات و پیشنهادات سازنده خودشان جهت ابلاغ واقعیت تشیع به همگان و هرچه بهتر شدن وبلاگ ما را یاری نمایند. به امید روزی که دیگر نیاز نباشد حقانیت اهل بیت اثبات شود... اللهم عجل لولیک الفرج با تشکر سجاد آذریان
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیعه همیشه جواب می دهد... و آدرس shia-ahlebayte.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 442
بازدید ماه : 476
بازدید کل : 77101
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1